ریبوت فیلم Hellboy – پسر جهنمی بدون هیچ تعارفی، یک فاجعه تمام عیار و توجیهناپذیر، و یکی از بدترین فیلم هایی است که در سال 2019 روی پرده سینما اکران شده است.
شخصیت پسر جهنمی که توسط مایک میگنولا خلق شد و به لطف دو فیلم گیلرمو دل تورو، طرفداران زیادی در دنیا پیدا کرد، اکنون تبدیل به یک جوک مسخره و پوچ شده است. این فیلم، هیچ ربط و شباهتی به فیلمهای دل تورو و دنیاسازی او ندارد، به نظرم این موضوع فقط در صورتی که ریبوت فیلم Hellboy حرف تازهای برای گفتن داشت، یک نکته مثبت تلقی میشد. اما اکنون با اثری مواجه هستیم که نهتنها در مقایسه با دو کار قبلی، فاجعهای تهوعآور است بلکه به عنوان یک فیلم مستقل نیز قابل تماشا نیست. بیشک نیل مارشال به عنوان کارگردان به علاوه دیگر عوامل سازنده، سعیداشتهاند فضای فیلمشان را کاملاً از دو اثر قبلی متمایز کنند. آنها موفق به انجام این کار شدهاند، در نتیجه با یک فیلم متمایز و در عین حال بسیار بد طرف هستیم.
این فیلمی است که فرصت نفس کشیدن به خودش نمیدهد. برخلاف فیلمهای دل تورو، سرعت اتفاقات در فیلم جدید به طرزی باورنکردنی افزایش یافته، یعنی آنقدر داستانکها و شخصیتهای جورواجور و بعضاً غیرضروری در آن گنجانده شده که عملاً مشخص نیست مخاطب دارد چگونه فیلمی را تماشا میکند. کمکِ مایک میگنولا هم نتوانسته این اثر را از سقوط آزاد نجات دهد، بلکه به نظر میرسد شتاب بیشتری به آن بخشیده است. تجربه ثابت کرده که معمولاً کامیک نویسها تبدیل به فیلمنامه نویسهای خوبی نمیشوند. آنچه مشخص است، عدم توانایی میگنولا و اندرو کازبی در تهیه فیلمنامهای استاندارد، منسجم و هیجان انگیز است.
سرعت اتفاقات در فیلم جدید به طرزی باورنکردنی افزایش یافته، از طرفی داستانکها و شخصیتهای جورواجور و بعضاً غیرضروی در آن گنجانده شده است.
دلیل استفاده از این همه CGI چیست؟ حجم جلوههای ویژهای که میبینیم، با کیفیت آن هیچگونه سنخیتی ندارد. هیولاهایی بیکیفیتی داریم که انگار از یک بازی ویدیویی در پلیاستیشن 2 درآمدهاند! جلوههای ویژه برای فیلمی در سال 2019 بهشدت مضحک و غیرقابل تحمل است، اما نکته مهمتر، اصرار غیرمعمول سازندگان در بهکارگیری چنین جلوههای بدی است. نیل مارشال باید همانند دل تورو از پرکتیکال افکت بیشتری استفاده میکرد، تا وزن فیلم از بین نرود و نتیجه تا این حد ناامیدکننده نشود.
میلا یوویچ که سالهاست بازی در فیلمهای مزخرف برایش امری عادی شده، در نقش نیموی (ملقب به ملکه خون) حضور دارد. او یکی از بدترین شخصیتهای منفی به تصویرکشیده شده در تاریخ سینما است که در اکثر اوقات مشغول جمع و جور کردن خودش است و زمانی هم که مثلاً به نهایت قدرتش میرسد، تاثیرگذاری خاصی ندارد. البته خانم یوویچ اعتقاد دارد که همه فیلمهایش کالت کلاسیک هستند، و منتقدان بیدلیل فیلمهای او را تخریب میکنند! نمیدانم این ادعا تا چه حد درست است، اما یک فیلم باید خیلی به خودش زحمت بدهد تا در بیکیفیت بودن به پای ریبوت پسرجهنمی برسد. ملکه خون آن ویلینی نیست که این اثر نیاز دارد، چراکه ویلین اصلی ماجرا از دیدگاه طرفداران، خودِ فیلم Hellboy است! دیوید هاربر یک استعداد تلفشده در ریبوت تلقی میشود و متاسفانه با شکست سختی که فیلم متحمل شده، احتمالاً دیگر شاهد حضور او در این نقش نخواهیم بود. هاربر تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا فیلم در باتلاقی که درست کرده، فرو نرود اما او بهتنهایی قدرتی برای این کار ندارد.
ریبوت پسر جهنمی 2019 ارزش تماشا ندارد، چراکه چیزی جز اعصابخردکنی و حالت تهوع به مخاطبش نمیدهد.
ریبوت پسر جهنمی ارزش تماشا ندارد، چراکه چیزی جز اعصابخردکنی و حالت تهوع به مخاطبش نمیدهد. فیلمنامه بسیار ناپخته و سرعت نامناسب، شخصیت منفی ماقبل بد، شخصیتپردازیهای عقبافتاده و جلوههای ویژهی پلیاستیشنی و به طور کلی زشتی از نظر بصری، همگی دلایلی برای ندیدن این اثر سینمایی هستند. البته گزارش شده در پشت صحنه، اختلاف نظر و درگیریهای زیادی وجود داشته که صدمه آن در این اثر قابل لمس است. رفتن به دنبال فضایی بدیع، شدیداً خونین و فان نسبت به آثار قبلی، هرگز موضوع بدی نیست اما در نهایت فیلم Hellboy اینقدر نقصهای پرتعداد و انکارناپذیری دارد که بی هیچ بحث و جدلی، وارد دسته مفتضحترین ریبوتهای تاریخ هالیوود شود.